|──── ♭♩♬♫♪ ────|
همون روزي که از چشمات واسه برگشت نموند راهي
همون روزي که فهميدم که اين احساس نبود واهي
تو اين ذهن غبارآلود ازت تصوير روشن نيست
دارم سعي ميکنم اما نگاهي از تو با من نيست
هزار بار اومدم سمتت بگم لبريزم از عشقت
هزار بار حرفمو خوردم طلسمم کرده بود چشمت
تو اون روزا ديدنت شده بود دنيام از دور و پنهوني
چقد گشتم پيات هر جا که رفتي سخته که نميدوني
حتي نشد يه بارم روبروت باشم وقتي که تنهايي
شايدم آروم ميخنديدي و ميگفتي بازم که اينجاي
چقد ميترسم از اينکه نياد روزي که برگردي
نفهميدي که بيخبر بودي از اينکه عاشقم کردي
تموم دغدغهم اينه که دفن با من شه احساسم
بگن اين عاشقت بوده بگي من که نميشناسم
هزار بار اومدم سمتت بگم لبريزم از عشقت
هزار بار حرفمو خوردم طلسمم کرده بود چشمت
تو اون روزا ديدنت شده بود دنيام از دور و پنهوني
چقد گشتم پيات هر جا که رفتي سخته که نميدوني
حتي نشد يه بارم روبروت باشم وقتي که تنهايي
شايدم آروم ميخنديدي و ميگفتي
بازم که اينجاي
|──── ♭♩♬♫♪ ────|